پارسال بود انگاری که واستادم به خودم گفتم: پنجاه تا پُستت تموم. حالا ببینم عرضهاش رو داری وبلاگ رو برسونی به صد تا؟ نشد… نشد. نتونستم. مشمول الذمّۀ خودم شدم. تقاص از این بدتر؟
تقاص چی رو از ما میگیری که به نوشته های تو و یکی دو تا دیگه دلخوشیم؟ قند توی دلم آب کردند دیدم توی ریدرم جلوی اسم وبلاگ ات 1 خورده. الانم 1 کلمه، خداحافظ؟ رسمشه؟ اونم بعد اینهمه وقت؟؟؟
دیدی بعضی کتابهای محبوب رو هر چند وقت یکبار ورقی می زنی و بعضی صفحه هاش رو میخونی یا حتی تمامش رو. من هی میام اینجا سر می زنم و می خونم و میرم. کاشکی می نوشتی تس آپه. دارم فکر میکنم کم لطفی نکنی جای دیگه ای بنویسی و من خبر نداشته باشم ها. خیلی ناراحت میشم.
این روزها همه از اوضاع انتخابات می نویسن. تو هم به افتخارش! می نوشتی خب.
همیشه که نباید حرف مرد یکی باشه! تو هم بعد از خداحافظی دوباره بیا و وبنویس. نمیشه؟
برات ایمیل فرستادم، نمیدونم به دستت رسید یا نه. کارت رو واقعن دوست دارم. کاش برگردی بنویسی، اینجا یا جایی دیگه. یا اگه کتابی منتشر کردی احتمالن، یه خبری بده. بنویس، حتا یه جمله؛ حیفه. دوست دارم باهات صحبت کنم یا گفتگویی داشته باشم.
این یک پست خدافظی بود؟ 😦
بعد اینهمه انتظار….
تقاص چی رو از ما میگیری که به نوشته های تو و یکی دو تا دیگه دلخوشیم؟ قند توی دلم آب کردند دیدم توی ریدرم جلوی اسم وبلاگ ات 1 خورده. الانم 1 کلمه، خداحافظ؟ رسمشه؟ اونم بعد اینهمه وقت؟؟؟
این ها از پیامدای ایران اومدنه ؟ نا امید شدن و جا زدن؟
زرشکککک
بری رگمو میزنم.
بایستی تا آخرِاین وبلاگ چنتا پاکت راه باشه,حتّی اگه کاربرد این جمله اینجا نباشه.
نکن اینکارو با ما.
نرو…ولی خودت بهتر میدونی..یا دست کم دیرتر برو
نباید
تا ما از یکی خوشمان می اید عزم رفتن می کند!
بازم درگیر قلیخان شدم، حاشیه مهمتر از متن .
بسیار زیبا مینویسید . تکه های ناکهانی طنز کوچک در میان نوشته های جدی به آدم میل به خواندن ادامه مطلب را میدهد. خوشمان آمد.
دیدی بعضی کتابهای محبوب رو هر چند وقت یکبار ورقی می زنی و بعضی صفحه هاش رو میخونی یا حتی تمامش رو. من هی میام اینجا سر می زنم و می خونم و میرم. کاشکی می نوشتی تس آپه. دارم فکر میکنم کم لطفی نکنی جای دیگه ای بنویسی و من خبر نداشته باشم ها. خیلی ناراحت میشم.
این روزها همه از اوضاع انتخابات می نویسن. تو هم به افتخارش! می نوشتی خب.
همیشه که نباید حرف مرد یکی باشه! تو هم بعد از خداحافظی دوباره بیا و وبنویس. نمیشه؟
سلام
فکر کنم برای بار سوم باشه دارم مطالب وبلاگتو میخونم. حیف شد دیگه نمینویسی.
تا حالا فکرشو کردی، چه خوب میشه که برگردی…!
قلی خان کجایی که یادت بخیر…
برات ایمیل فرستادم، نمیدونم به دستت رسید یا نه. کارت رو واقعن دوست دارم. کاش برگردی بنویسی، اینجا یا جایی دیگه. یا اگه کتابی منتشر کردی احتمالن، یه خبری بده. بنویس، حتا یه جمله؛ حیفه. دوست دارم باهات صحبت کنم یا گفتگویی داشته باشم.